اسطوره

اگر خدا می خواست من هم مثل تو فکر کنم ، تو را نمی آفرید

اسطوره

اگر خدا می خواست من هم مثل تو فکر کنم ، تو را نمی آفرید

مرخصی شهری

سلام  

اوه ... 

بلاخره یه مرخصی شهری گرفتیم و فرصتی شد بیام و چند کلمه ای بنویسم.   

 اینجا تنها چیزی که منو ناراحت می کنه نه دلتنگیه و سختی سربازی. اینه که شخصیت آدمو خورد ی کنن حالا چه تو پادگان باشی و چه بیرون از اون. همه ی آدما سربازا رو به یه چشم دیگه نیگا می کنن همه متلک می اندازن بعضی ها هم که فحش میدن .  

آدم واقعا اینجا سر خورده میشه 

تو این چند مدت داشتم فکر می کردم زندگی  چه درس هایی به من داده. 

 و اینا مهم ترین درسایی که من از زندگی گرفتم:  

  • قرار نیست معجزه ای اتفاق بیافته پس خودتو گول نزن 
  • وقتی با خدا قهر می کنی خدا هم یه جورایی باهات قهر می کنه.وقتی آشتی هستی اونم آشتیه! 
  • آدمای با فهم و شعور خیلی کمتر از اونی هستن که بقیه مردم فکر می کنن(اینو به عینه تو سربازی درک کردم)
  • هر لحظه ی زندگی آدم غیر عادیه پس باید با این غیر عادی ها کنار اومد 
  • دنیا بر پایه هیچ استواره پس نباید به چیزی دل بست 
  • همیشه و همیشه باید حواسمون به زیپ دهنمون باشه که بی جهت باز نشه  
  • از زندگی درس گرفتم که هر آدمی متفاوته ولی من بیشتر از بقیه متفاوتم 
  • اگه آدم بخواد همیشه یه دلیلی برای شاد بودن وجود داره (حتی اگه حین آموزشی باشی
  • بهترین روش برای آسوده بودن تنهاییه  
  • هیچ کس حق دخالت و تصمیم گیری در زندگی کسیو نداره.تنها می تونن مشورت یا پیشنهاد بدن همین!
  • بیشتر درس هایی که زندگی به آدم میده تلخه اگه شیرین باشه ما آدمای فراموشکار زود از یاد می بریمش   
  • و این نیز بگذرد ...