اسطوره

اگر خدا می خواست من هم مثل تو فکر کنم ، تو را نمی آفرید

اسطوره

اگر خدا می خواست من هم مثل تو فکر کنم ، تو را نمی آفرید

تلنگر

خواب عجیبی بود.مبهم و تاریک و خاکستری.اما در عین پیچیدگیش فضای ساده ای داشت.فقط من بودم و دو نفر دیگه.داشتن پرونده اعمالمو نگاه میکردن.یکیشون پوشه مو باز کرده بود و همینطور نگاه میکرد و هی سرشو تکون میداد.بهم گفت گناهات ثواباتو که می سنجم فکر نمیکنم بتونی قبول شی! اگه همین پرونده مال یکی دیگه بود شاید میتونست اما برای تو کافی نیست! گیج شده بودم درک نمیکردم منظورش چیه.چرا یه پرونده مشابه برای نفر دیگه ای کافیه ولی برای من نیست. قبل از اینکه بخوام حرفمو بهشون بزنم جوابمو دادن.انگار میتونستن فکرمو بخونن.اون یکی که پرونده ام دستش نبود گفت:چرا شما آدما* فکر میکنین همش به نماز خوندنو ثواب کردنه؟به چیزای دیگه ای هم هست! به تو استعداد و پتانسیل  بیشتری دادن همینم کارتو سخت تر میکنه.اگه از اونا استفاده بیشتری کرده بودی قبول بودی!عجیب بود فکر اینجاشو نکرده بودم.مگه اینام حساب میشه؟!

دست و پام یخ کرده بود.توی بد مخمصه ای گیر کرده بودم.یهو از خواب پریدم تا بیدار شدم صدای اذان صبح بلند شد! چرا دقیقا تا بیدار شدم باید اذان بگه؟آیا اینم به خوابم ربط داره؟یه چند دقیقه ای هنگ بودم.اشک چشمام داشت در میومد.بعد رفتم وضو گرفتمو نماز خوندم.اونقدر درگیر این اتفاق بودم که دیگه نتونستم بخوابم...

نمیدونم شاید همه ی این خواب ساخته افکارم باشه(هرچند این چیزا توی بیداری اصلا به فکرم خطور هم نمیکرد).شاید اذان گفتنِ بعد از بیدار شدنم اتفاقی بوده باشه.نمیدونم.شایدم واقعا یه پیامی داشت...

ولی من باورش کردم و همین برام کافیه.مهم نیست واقعی بوده باشه یا توهم.همینکه تونست یه تلنگری باشه و اقلا برای یه مدت دیدمو به خودمو دنیام عوض کنه کفایت میکنه.

*وقتی گفت "چرا شما آدما..." اولین چیزی که توی خواب اون لحظه به ذهنم رسید این بود که پس شماها چی هستین؟!


پ.ن:نمیتونم قبول کنم آدم وقتی خوابه همش توی سرشه و ذهنش همه خوابا رو می سازه!

نظرات 12 + ارسال نظر
همشهری دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:29 ق.ظ

من به این باور رسیدم که خدا از من بیشتر می خواد.هر وقت هم که می خوام از زیرش در برم نمی ذاره. و واقعا هم خوش حالم که خدا نمی ذاره کوتاهی کنم....

اره دقیقا منم همچین حسی دارم.حس میکنم خدا همیشه به یه نحوی نشون میده که حواسش به منه.این خیلی دلگرم کنندس

ساباط دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:16 ب.ظ http://www.sabaat2.mihanblog.com

سلام
نمی دونم چرا ولی حس می کنم این خواب می تونه عین واقعیت باشه

سلام
خوشحالم که با من هم عقیده ای

آنا دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:38 ب.ظ http://cherrybloom.persianblog.ir/

نمیدونم. شاید باید گفت خوش به حالتون. چون خدا هیچوقت اینجوری حواسش به من نبوده. یعنی منم خیلی وقتا حضورشو حس کردم اما اون هیچ وقت کاری به انجام فرایض دینی من نداشته. شاید چون من خیلی وقته که دیگه اعتقاد ندارم این چیزا باعث نجات آدم میشه. به نظرم خیلی چیزای مهمی تری هست که اتفاقا اختصاص به یه دین خاص نداره و کاملا جهانین- مثه همون چیزایی که تو خواب ازتون خواستن-و به نظرم هیچ ربطی هم به پتانسیل نداره به نظر من اساسا انتظار از انسان یه چیز دیگه است. و این انتظار مربوط به همه است چون استعدادش به همه داده شده. البته همونطور که گفتم این نظر منیه و هنوز دارم راجبش تحقیق می کنم.
امیدورام شبا خو ب بخوابی با یه روان شاد و آزاد و خوابای قشنگ ببینی.

مرسی
اما من فکر میکنم عبادت جزو مهمی از با خداست.البته الان فهمیدم چیزای مهم دیگه ای هم هستن که ربطی به گناه و ثواب نداره ولی نقش مهمی در عاقبت به خیر شدن داره

نیسا سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:16 ب.ظ http://www.parvaze-lahzeha.mihanblog.com

برای منم خیلی پیش آمده بعضی چیزا یه تلنگر شده برام.
گاهی با مسائلی روبرو شدم که مثل یه پازل با هم جور شدن! مواردی که تصور اتفاقی بودنشون واقعا عجیبه.

همینکه ادم حس کنه یه نیرویی هست که یه جاهایی از مخمصه درش میاره احساس خوبی به ادم میده نه؟

ایده آل گرا چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 03:35 ق.ظ http://idealist.blogsky.com

چقد جالب منم همیشه فک میکردم که خدا تو محاسبه پرونده اعمال آدمها میزان توانایی های هر فرد رو هم در نظر میگیره ، ینی آدم اگه از پتانسیلهای خودش برای ایجاد تاثیر مثبت رو جامعه و سایر افراد استفاده کنه در نظر گرفته میشه. همچنین در زمینه گناه و ثواب هم میزان فهم دینی فرد و شرایطی که فرد در اون قرار داره با میزان سنگینی اعمالش نسبت مستقیم داره.
این خوابت تئوری منو تایید میکنه!

خوشحالم که خوابم به تئوریت کمک کرده

ربولی حسن کور پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:28 ب.ظ http://www.rezasr2.blogsky.com

سلام
اگه ماهی یکی از این خواب ها میدیدیم همه مون بهشتی میشدیم!

اره البته نه برای هر کسی!

masi شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:39 ب.ظ http://yasyas-66.blogfa,com

سلام فقط میتونم بگم خدا خیلى دوست داره و حواسش بهت هست

اره حتما همینطوره

علی شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:15 ب.ظ

درسته برادر

قربونت

Barannn جمعه 9 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:54 ب.ظ

تو آدم خوش شانسی هستی..
شک نکن ک یه نشونه ست برات..
شک نکن..

افشین چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:04 ب.ظ

بابا همون جا مچشون میگرفتی این چه وضعیه ما داریم

هاااا؟

حسین شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:54 ب.ظ http://1hossein.mihanblog.com

اصلا فکر نمیکنم توهم و ساخته ذهن باشه ..
خواب و رویا جنبه هایی از روح و ناخوداگاه رو نشون میدن که گاهی عمیقا ادمو درگیر میکنه ، داستان یوسف یا ذبح اسماعیل رو که یادته ؟!
به نظرم روش فکر کن یا با کسی که اهل تعبیره مشورت کن .

تلنگر خوبی زدی .. نه به خودت که به همه ما ..

منم مثل تو فکر میکنم
خوشحالم که برای شما هم تلنگری شده

رها چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 05:29 ب.ظ http://oorakevi.blogfa.com

من خواب زیاد میبینم !! اصلا اگه خواب نبینم افسرده میشم !! حس میکنم خدا فراموشم کرده !! خواب دیدن انگار یه پیامه که آهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای زمینی , ما فراموشت نکردیم ...

+اینکه وقت اذان بوده و ابدا اتفاقی ندونید !

منم اتفاقی نمیدونمش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد