اسطوره

اگر خدا می خواست من هم مثل تو فکر کنم ، تو را نمی آفرید

اسطوره

اگر خدا می خواست من هم مثل تو فکر کنم ، تو را نمی آفرید

رام و شام

همین الان آقایی اومد بوتیکم لباس خرید بعد کارتشو داد پول بکشم

گفتم رمزت چنده؟

گفت:1365

گفتم: متولد 1365 هستی؟

گفت: اره

گفتم منم متولد شصت و پنجم

بهش گفتم من خردادم تو چی؟

گفت:چه جالب منم همینطور

گفتم من 6 خرداد

گفت:سربسرم نذار حتما شوخی میکنی منم 6 خردادم

هردو خندیدیم بعد کارت ملیشو در آورد نشونم داد تا باورم شه.دیدم راست میگه.بعد چیزی که خیلی جالبتر شد این بود که فامیلشم با من یکی بود!بهش گفتم فامیلمونم یکیه!تعجب کرد کارت ملی مو در آوردم نشونش دادم چشمش درشت شده بود منم میخندیدم گفتم نکنه ما رام و شام هستیم بعد از 27 سال همو پیدا کردیم...

با هم دوست شدیم،شماره همو گرفتیم تا باهم در ارتباط باشیم


پ.ن:ماها همیشه ساده از کنار هم رد میشیم شاید اگه یکم به اطرافمون به ادمایی که هر روز از کنارشون رد میشیم با جزئیات بیشتری توجه میکردیم اتفاقای بهتری توی زندگیمون میوفتاد

نظرات 10 + ارسال نظر
ساباط پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:05 ب.ظ http://www.sabaat2.mihanblog.com

سلام
خیلی جالب بود. من هم گاهی اسم و فامیلم رو تو گوگل سرچ می کنم ببینم چند تا هم اسم دارم و چه کاره هستند

منم اینکارو کردم ولی اینکه تصادفی آدم با همچین چیزی برخورد کنه خیلی جالب میشه

پگاه شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:51 ب.ظ

چه جالب! من به همچین چیزی برخورد نکردم تاحالا، اسمم سرچ نکردم تاحالا جالبه همچین اتفاقی ادمو هیجان زده میکنه

امیر یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 03:18 ق.ظ

جالب بود خیلی

جاوید یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:40 ق.ظ

نمیشه آقا! یه بار دیگه چک کن حتما یه جا اشتباه شده !!

نه جانم چک کردم درست درسته!

نیسا سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:32 ب.ظ http://www.parvaze-lahzeha.mihanblog.com

چه اتفاق جالبی!
حالا شما رام بودی یا شام؟ ;)

نمیدونم فکر کنم اون رام من شده بود ;)

رها چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:57 ب.ظ http://oorakevi.blogfa.com

آفرین که بی توجه از کنار زندگی رد نمیشی ..

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد منو تو برود ...


+ نوشته های خیلی خوبی داری , بعد از این بیشتر اینجا سر میزنم .

ممنون خوشحال میشم

مانیسا چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:12 ب.ظ

چه جالب.
منم یه بار رفتم مغازه خرید با طرف هم فامیل در اومدیم
ولی در مورد شما خیلی باحال بود

مانیسا پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:29 ق.ظ

سلام.میشه چن تا اهنگ های مورد علاقه تو بذاری؟اونایی که گذاشته بودی خوب بودن.ممنون میشم

خودمم به همین فکر بودم
شاید به زودی بازم گذاشتم

اعتدالی یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:09 ب.ظ http://etedali.mihanblog.com/

چندتا از صفجه ها وبلاگ رو خوندم..

سلام. خیلی جالب بیشتر شبیه فیلم که بعدش اتفاقی عجیبتر قراره بیفته
قبول دارم جرفت رو اگه به اطرافمون بیشتر توجه کنیم اتفاقای بهتری تو زندگیمون میفته.

دانیال شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1398 ساعت 01:12 ق.ظ

اگه هنوزم به وبلاگت سر میزنی تلگرام بهم پیام بده.
آدم جالبی هستی به قول خودت میخوام بیشتر بهت توجه کنم :دی
خاطرات سربازی تو خوندم متاسفانه منم باید کم کم برم
ایدی تلگرامم : realdaniyal

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد