اسطوره

اگر خدا می خواست من هم مثل تو فکر کنم ، تو را نمی آفرید

اسطوره

اگر خدا می خواست من هم مثل تو فکر کنم ، تو را نمی آفرید

چرا

توی ذهنم سوالای زیادی بود

پر بود از چرا

یک روز همه چرا هارو جمع کردم

بردم چراگاه

تا بچرند

اما چیزی نداشتن برای خوردن

به جون هم افتادن همدیگه رو خوردن

الان چیزی از اون چرا ها باقی نمونده

جز دو سه تا چرای گنده و چاق و چله

الان خیلی راضیم

چون چنتا چرای گنده خیلی بهتر از یه عالمه چرای قد و نیم قده


جنون

دنیا به طرز کنایه آمیزی مسخرست

آدم گاو رو میکشه

از چرم گاو زین درست میکنه

میندازه رو کمر اسب

تا از اسب سواری بگیره...

این وسط

بعضی ها گاون که پوستشونو قلفتی می کنن

بعضی ها اسبن که ازشون سواری میگیرن

بعضی ها هم ادعادی آدمیت میکنن!

خوابگرد

در سرزمین خوابگردها

مرا به دار آویختند

پرسیدم چگونه دانستید از شما نبودم؟

گفت: خوابگردها به ساعت نگاه نمی کنند!

ریسک

یکی از اولین چیزایی که تو زندگی از دست دادم ریسک از دست دادن چیزایی بود که نمیخواستم از دست بدم