-
نی انبون
پنجشنبه 29 خردادماه سال 1393 15:24
سوار ماشین که شدیم چند دقیقه بیشتر نتونست تحمل کنه ازمون اجازه گرفت که سازشو باد کنه میگفت دلش برا سازش تنگ شده شصت و دو سالش بود میگفت نمیتونه ببینه سازش خالی کنارش افتاده باشه اهل خوزستان جنگ زده بود میگفت با همین ساز هر پنج بچشو فرستاده دانشگاه تازه از مراسمی برگشته بود و چهار ساعت تمام ساز زده بود اما باز به همین...
-
سطل آشغال
سهشنبه 13 خردادماه سال 1393 00:39
بعضیام هستن فقط و فقط توی ناراحتی ها و بدبختی ها یاد دوستاشون میوفتن هرچی غم و حس منفیه رو دوش دوستشون میزارن تا خودشون یکم خالی بشن به اینجور آدم ها باید گفت: "دوست عزیز من سطل آشغالی برای احساس مچاله شده ی تو نیستم!"
-
28 سالگی
سهشنبه 6 خردادماه سال 1393 16:04
تولدم مبارک
-
جهان سوم
چهارشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1393 00:12
جهان سوم جاییه که داروخونه هاش بجای بقیه پولت سر خود قرص بدون تجویز بهت میدن! پ .ن: پیشنهاد میکنم مردم بجای واژه "دارو خانه" از کلمه "سوپر دارو" استفاده کنند چون این اسم خیلی برازندشه
-
جبر و اختیار
یکشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1393 02:02
خیمه شب باز عروسک هایش را به صف کرده بود. برای اینکه تصمیم بگیرد کدامشان را بسوزاند شیر یا خط می انداخت وای بر منِ عروسک که زندگی ام به قرعه یک سکه بند باشد!
-
دوئل
یکشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1393 00:04
وقتی درگیری پیش میاد و دو نفر شروع میکنن به زدن همدیگه وسط دعوا هیچ نمیدونن که کی به اون یکی بیشتر ضربه وارد کرده فقط وقتی دست از جدال برمیدارن تازه میفهمن چقدر بی جان و داغون شدن مخصوصا اگه توی اون درگیری به جای مشت از کلمات استفاده بشه!
-
Alien 4
سهشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1393 02:10
- چیز خنده داری که در شما انسان ها دیدم اینه که خیلی حرف میزنید خیلی زیاد و خنده دار تر از اون اینکه هرچه بیشتر حرف میزنید بیشتر سوءتفاهم ایجاد میکنید + پس شما فضایی ها چطور حرف میزنید؟ - ما حرف نمی زنیم + حرف نمی زنید؟! ـ ما از طریق فکر مفاهیم رو القا میکنیم اینجوری دقیقا همون منظوری که مد نظرمونه رو میرسونیم + کاش...
-
درد بی دوا
جمعه 22 فروردینماه سال 1393 19:04
مریضی دارو می فروخت مریضی دارو می خرید اما چقدر فرق بود میان آن دو مریض در ناصر خسرو
-
موج
پنجشنبه 14 فروردینماه سال 1393 15:33
دلم میخواد برم ساحل نیمه شب وقتی همه خوابن موجا رو ببینم که بیدارن پاهامو بزارم توی آب حس کنم در اون لحظه موج ها فقط برای رسیدن به پاهای من به ساحل میان فقط بخاطر من...
-
خانه چارطاقی ما 1
یکشنبه 3 فروردینماه سال 1393 02:08
چند روز پیش وقتی پست قبلی رو مینوشتم نمیدونم چرا بی اختیار یاد 22 سال پیش افتادم. وقتی که 5-6 سالم بود.اون موقع ها توی خونه قدیمی مون زندگی می کردیم.خونه ای عریض که اتاق هاش در راستای همدیگه بود و برای اینکه از اتاقی به اتاقی دیگه بریم مجبور بودیم از ایوان خانه عبور کنیم.ایوان خونمون چهار ستون یا به قولی چهار طاق داشت...
-
من با چمدونم
جمعه 1 فروردینماه سال 1393 02:45
وقتی بچه ای خاطراتت مثل یه چمدون کوچیکه میتونی هم زمان به همشون دسترسی داشته باشی وقتی بزرگ میشی مثل خونه هزارتو میمونه نمیتونی همه خاطراتتو یه جا داشته باشی انقدر شلوغه که خیلی از خاطراتت فراموشت میشه هرچند که اونا هنوز یه جایی یه گوشه ای هستن فقط تو فراموش میکنی که بهشون فکر کنی گاهی برای همیشه...
-
چرا
چهارشنبه 21 اسفندماه سال 1392 16:56
توی ذهنم سوالای زیادی بود پر بود از چرا یک روز همه چرا هارو جمع کردم بردم چراگاه تا بچرند اما چیزی نداشتن برای خوردن به جون هم افتادن همدیگه رو خوردن الان چیزی از اون چرا ها باقی نمونده جز دو سه تا چرای گنده و چاق و چله الان خیلی راضیم چون چنتا چرای گنده خیلی بهتر از یه عالمه چرای قد و نیم قده
-
جنون
شنبه 17 اسفندماه سال 1392 14:27
دنیا به طرز کنایه آمیزی مسخرست آدم گاو رو میکشه از چرم گاو زین درست میکنه میندازه رو کمر اسب تا از اسب سواری بگیره... این وسط بعضی ها گاون که پوستشونو قلفتی می کنن بعضی ها اسبن که ازشون سواری میگیرن بعضی ها هم ادعادی آدمیت میکنن!
-
خوابگرد
دوشنبه 12 اسفندماه سال 1392 23:53
در سرزمین خوابگردها مرا به دار آویختند پرسیدم چگونه دانستید از شما نبودم؟ گفت: خوابگردها به ساعت نگاه نمی کنند!
-
ریسک
پنجشنبه 8 اسفندماه سال 1392 15:00
یکی از اولین چیزایی که تو زندگی از دست دادم ریسک از دست دادن چیزایی بود که نمیخواستم از دست بدم
-
غصه
سهشنبه 29 بهمنماه سال 1392 19:14
غصه نخور غصه بخوری، غضه هم تو رو میخوره به جای اینکار غصه رو بخور! تا دیگه اون نتونه تورو بخوره
-
حکایت دیوانه و سنگ
جمعه 25 بهمنماه سال 1392 01:54
روزی روزگاری سنگی در کوچه ای پر تردد قرار داشت .هر کس که از آنجا عبور میکرد بی اختیار پایش به آن سنگ گیر میکرد و نقش بر زمین می شد سپس از عصبانیت فحشی نثار آن می کرد و به راه خود ادامه می داد .دیوانه ای که شاهد به زمین خوردن مکرر مردم بود به سمت سنگ رفت و آن را از زمین بیرون آورد و سوی شیشه دکانی در آن نزدیکی پرتاب...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 بهمنماه سال 1392 13:58
بعضی مشکلات اگه حل نمیشن خب لابد نمیشن دیگه بجای لج کردن و غصه خوردن بزارش یه گوشه تا انقد باهاش چشم تو چشم نباشی!
-
Alien 3
چهارشنبه 16 بهمنماه سال 1392 15:49
- شما آدم ها چرا انقدر به کشتن همدیگه علاقه مندید؟ + چون یکی از اولین اتفاقاتی که برای بشر ما افتاد کشته شدن برادری توسط دیگری بود - [با تمسخر] اوه پس دلیل موجهی دارید! + شما یعنی توی سیارتون جنگ ندارید؟همدیگرو نمی کشید؟ - ما اگر توی سیاره مون جنگ داشتیم که اونقدر پیشرفت نمیکردیم بتونیم قبل از شما پیداتون کنیم!...
-
فلافل
شنبه 12 بهمنماه سال 1392 18:48
زنی در گوشه ای فلافل می فروخت اما افسوس که شکم های گرسنه کم بود و چشم های گرسنه زیاد...
-
اسم بامسما
چهارشنبه 9 بهمنماه سال 1392 00:39
آب ادان آبش آلوده بود ا هوا ز هوایش
-
خورجین
چهارشنبه 2 بهمنماه سال 1392 23:32
بعضی آدما شبیه خورجین هستن به شخصه از خودشون هیچی ندارن فقط حمال تفکرات دیگرانن!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 دیماه سال 1392 00:08
چقدر غمگین است آدمی که با کشتن روزهایش حس عادی بودن می کند...
-
حسن انتخاب
جمعه 20 دیماه سال 1392 03:13
حتی اگه در توانت باشه هیچوقت گوشی موبایلی انتخاب نکن که بلد نباشی از اکثر امکاناتش استفاده کنی چون اون وقت تو می مونی و یک گوشی ای که هیچ فرقی با مدل پایینترش نمیکنه و تنها حسرتش میمونه برات که چرا انقدر برای بدست آوردنش هزینه کردی و از اونور گوشی ای میمونه که هیچوقت نتونسته هنراشو رو کنه و حسرتش از داشتن صاحبی که...
-
Alien 2
پنجشنبه 12 دیماه سال 1392 14:06
+ عجیبه که شما انسان ها با گذشت این همه سال هنوز بدنتون به سرما و گرمای سیارتون عادت نکرده - یعنی شماها گرم یا سردتون نمیشه؟ + نه. ما بدنمون تکامل پیدا کرده. هیچ حسی نسبت به هوا نداریم.هوا اصلا موضوعی نیست که ما راجع بهش فکر کنیم - اگه از هوا نمیگید، چطور سر صحبت رو با هم سیاره ای هاتون باز میکنین؟[خنده] + شاید به...
-
Alien 1
دوشنبه 9 دیماه سال 1392 12:19
+ چه سیاره ی عجیبی دارید. پر از حیوان و جانداره، هر گوشه رو نگاه کنی یکی میبینی - مگه سیاره شما نداره؟ + نه ،ما تنها موجودات سیاره مون هستیم -یعنی هیچ حیوانی ندارین؟ + نه، ولی یه گونه داریم که به عنوان حیوان دست آموز استفاده میکنیم - چه فرقی با شما دارند؟ +هیچ فرقی کاملا شبیه ما هستند - پس چرا به عنوان حیوان دست آموز...
-
رسالتی برای گوسفندان
یکشنبه 24 آذرماه سال 1392 13:31
تازگی فهمیدم چرا اکثر پیامبرا قبل از اینکه به رسالت برسن چوپان بودن. چون خدا میخواست پیامبراش از قبل نبوت شون یه آمادگی داشته باشن برای گوسفندایی که بعدا مجبورن باهاشون سرو کله بزنن! پ.ن: از پروفسور سمیعی میپرسن نظرت راجع به مغز چیه؟ میگه چیز خوبیه کاش همه یکی داشتن!
-
دیکتاتور
یکشنبه 17 آذرماه سال 1392 23:51
مغز من خیلی دیکتاتوره همچیو میخواد تحت اختیار خودش قراره بده دستمو مجبور میکنه کانالو عوض کنه در حالی که اصلا حالشو نداره اما مجبوره چون مغز من میگه پاهامم همینطور اونو هم مجبور میکنه راه بره هرچند خستشه راستش همه ی اعضای بدن برده ی مغزن اما وسط این قلمرو دیکتاتوری بزرگ فقط دله که هر کاری دلش میخواد میکنه... پ.ن:...
-
حق الناس
یکشنبه 10 آذرماه سال 1392 21:52
آدم قرار نیست همه حق هاشو توی این دنیا بگیره یه سری حق هارو باید گذاشت واسه اون دنیا بزار یه چنتا طلب واسه خودت پس انداز داشته باشی اون دنیا رو چه دیدی شاید به دردت خورد پ.ن: دانلود آهنگ مورد علاقه من. مشاهده متن آهنگ
-
علم احتمال
یکشنبه 3 آذرماه سال 1392 23:36
علم احتمال میگه اگه احساس میکنی بیش از حد آدمای مزخرف دوروبر تو گرفتن به خودت شک کن شاید اون آدم مزخرف تو باشی! اما نمیدونم چرا من حس میکنم چند مدته بیش از حد آدمای مزخرف دوروبرم هستن